ما را نمانده است دگر وقت گفت وگو
تا درد خویش با تو بگوییم مو به مو
از خار، گرچه گِرد حرم پاک کرده ای
تا شام و کوفه راهِ درازی ست پیش رو...
خون گوشواره ها زده بر گوش هایمان
صد بُغض مانده جای گلوبند در گلو
تنها گذاشتیم تنت را و می رویم
اما سر تو هم سفر ماست کو به کو
بی تاب نیستیم... خداحافظت پدر!
بی آب نیستیم... خداحافظت عمو!
ازمحمدمهدی سیار
|