بسماللهالرحمنالرحیم
علیها) فرمود:« هرچه موافق دین و قوانین اسلام باشد، ما با کمال تواضع گردن مینهیم.
و هرچه مخالف دین وقرآن باشد، ولوقانون اساسی باشد، ولوالزامات بینالمللی باشد،
ما با آن مخالفیم». (صحیفهی نور، جلد1، صفحهی 17)
*
امشب، خطیب منبری که
پایش نشستهبودم، حرف خوبی زد:« عدالت – که اساس حکومت اسلامیست – با سخنرانی،
با بخشنامه عملی نمیشود. سیرهی علی(علیهالسلام) این است: "ازظالم بگیر و
به مظلوم بده"».
وحرف خوبی میزد،
ازشیعیان کوفه گفت که شیعه بودند، اما منتظربودند که حسین بیاید و – بهخیالشان –
به فلان پست و مقام برساندشان. یا به فلان نان و آب. حسین را برای دنیایشان خواستند،
نه دنیایشان را برای حسین.
*
مبادا ماجرای فلسطین
برایمان عادیترازسابق شود. مبادا مثل همین امروز، بعد ازنمازجمعه فریاد مرگ
براسرائیلمان را که سردادیم، دوباره مسئلهی اولمان، و شاید اول و آخرمان، بشود حساب
وکتاب دنیایمان. مبادا حتی وجدانمان را گول بزنیم. حتی وقتی تلویزیون دارد ازغزه
پخش میکند، شبکه را عوض کنیم تا وجداندرد نگیریم...
*
شهادت هرکدام
ازاصحاب اباعبدالله، یک حالت خاصی داشتهاست. یک ترکیبی ازعشق و حماسه و درد. سخت
است؛ یادگاربرادرشهیدت باشد،15، 16 ساله، و درآغوشت، ازشدت درد، پاهای مبارکش را
به خاک بکشد؛ "و هُوَ یَفحَصُ برِجلِهِ". و تو، نتوانی کاری بکنی: "بهخدا
قسم! برعمویت سخت است که بخوانیش و نتواند جواب دهد. یا جوابت بدهد و جوابش برای
تو سودی نداشتهباشد".
*
هنوز خیلیهامان
داریم حساب کتاب میکنیم تا بفهمیم، بالاخره جزو آن قید "هرکس که میتواند"
فتوای آقا هستیم یا نه! لابد خیلیهای دیگرهم مشغول محاسبه که آن یکوجب فضایشان
دردنیای مطبوعات، یا نت، یا رسانههای چندرسانهای، جزو "رسانههای جهان
اسلام"اند یا ...!
*
تعجب نمیکنم
ازاوضاع دردآوردنیا. روزی بیچاره شدیم که درسقیفه ساکت ماندیم. ازروزی که درب
خانهی زهرا(سلامالله علیها) را بهآتش کشیدند و ما... چه میدانم کجا بودیم؟! میدانم
که مثل همیشه، نبودیم! ازروزی که با دل حسین کاری کردیم، یا کردند، که نالهی
"عَلـَیالدُّنیا بعدَکَالعَفَا"یش بلند شد...
*
دیگرنمیتوانم قشنگ
بنویسم. مداد زیبانویسم را شکستم. "باید سلاح تیزتری برداشت".
*
مبادا این روزها پای
همدیگررا ببندیم. ای کاش کبوترهامان را ببوسیم و پروازدهیم. تا اوج.
*
توی اتاق خوابگاه
یکی ازرفقا، آن پوسترآقا، امام خامنهای(حفظهالله) هنوزنصب است: "اگرعرصه را
برما تنگ کنند، حادثهی عاشورا را تکرارخواهیم کرد..."
*
یک پیشنهاد نـِتی برای
غزه هست. نه سخت است، نه وقتگیر، نه عجیب و غریب. اما حساب و کتاب ما میگوید به
یک نتایجی ختم خواهد شد، انشاءالله. شاید چندروزدیگر
گفتنش خیلی فایده نداشته باشد، اما باید لااقل یک نفرخواهان گفتنش باشد، تا مطرح شود. تا عصریکشنبه.
حتی اگراوقات امتحانات باشد. مگرنه اینکه درسختیهاست که....؟!
*
لبیک یا
حسین.....
|